چه می کشم من از دست این روزگار
از وقتی من ازدواج کردم دیگه به هیچ کاریم درست و حسابی نتونستم برسم .
این آقای همسر هم که هوای ما رو اصلا نداره ، یعنی اوایل داشت بعد کم کم یادش رفت .
دیگه هیچی ازم نمی پرسه . نمی دونم چرا کارای من براش مهم نیست .
یا شاید خودم براش مهم نیستم .
|