اینجا بخشی از خانه کوچک دل من است که به اندازه ای که همه حرفهای مرا می شنوند وسعت پیدا کرده است . اما دریغ
چه می گویم نمی دانم .
مغزم هنگ کرده است .
من از آدمها زیادی توقع دارم ؟ چرا... باید .... من .... دیوانه .... شده .....باشم
من دیوانه نیستم
عاقلم از همه اطرافیانم بهتر می فهمم . اما آنها مرا درک نمی کنند .
هیچ کس مرا درک نمی کند
می خواستم با انسان کامل ارتباط برقرار کنم . اما نمی شود . یعنی هنوز این کار را نکرده ام . لیاقتش را به من نمی دهند .
آنها فقط حق هستند . و پیروانشان .
من آدم خوبی هستم . چون به دیگران بدی نمی کنم . تنها این کارم اشتباه است که از آنها توقع خوبی دارم .
در حالی که آنها به من خوبی می کنند ولی من توقعم زیاد است .
|